چکیده:
تقيه جزء اصول مبارزاتی همه انبيای الهی، از جمله پيامبر گرامی اسلام (ص) بوده است. آنچه از مفهوم لغوی تقيه و موارد کاربرد آن در گفتار معصومين (ع) استفاده میشود آن است که تقيه منحصر در مخفی کردن اعتقاد دينی و يا اظهار سخنانی برخلاف عقيده نيست؛ بلکه تقيه عبارت است از گفتار و کردار مدبرانه، توأم با پردهپوشی و يا خودداری از اقدام عملی مورد انتظار که صيانت از مال، جان، آبرو و ارزشها را در پی دارد. ائمه بزرگوار شيعه نيز همانند پيامبر خاتم (ص) دارای مکتب و آرمان سياسی و اجتماعی خاصی بودند که در راه تحقق آن، بهعنوان يک وظيفه الهی از هيچ کوششی فروگذار نمیکردند. اما زمانی که شرايط را برای برپايي نظام عادلانه الهی مناسب نمیدیدند، در مقام عمل اقدامی عليه خصم انجام نمیدادند و حتی ديدگاه-های سياسی خويش را جز برای خواص بيان نمیکردند. اين موضعگیری که منطقیترین روش برای ادامه حيات سياسی ائمه (ع) محسوب میشد، نوعی تغيير تاکتيک عليه حاکميت بهمنظور رسيدن به اهداف مورد نظر بود؛ چنانکه تربيت اخلاقی و پرورش روحی جامعه، ترويج فرهنگ اهلبیت (ع)، تربيت نيروهای صالح و مؤمن و حمايت از قیامهای ظلمستیز، گواه روشن اين مدعا میباشد. شرايط سياسی و اجتماعی، نقش تعيين کنندهای در ميزان تقيه يا عدم تقيه امامان داشته است؛ از اینرو، در حيات سياسی برخی از ائمه، نظير دوره دوم امامت امام صادق (ع)، تقيه جلوه بيشتری دارد، اما در زندگی بعضی ديگر مانند امام رضا (ع)، تقيه نمود کمتری دارد. بنابراین، تفاوت عملکرد ائمه نسبت به مسائل سياسی و اجتماعی، مربوط به شرايط و مقتضيات زمان بوده است، نه مبتنی بر تفاوت فهم و برداشت آنان از دين و مسائل سياسی و اجتماعی. حفظ اسلام و مصالح آن، حفظ جان ائمه، حفظ نيروها و سرمایهای معنوی، تربيت اخلاقی جامعه و تربيت نيروهای کارآمد برای ترويج فرهنگ اهلبیت (ع)، از مهمترین نتايج مترتب بر تقيه امامان میشد.
کلیدواژهها:تقيه، مدارا، سياست، سيره، امامان(ع)، شيعه.