چکیده:
یکی از موضوعات مطرح در قرآن کریم، مسئله تعلیم اسماء به حضرت آدم (ع) است که حقیقت این اسماء و فلسفه تعلیم آنها به حضرت آدم (ع)، مباحث بسیاری را میان مفسران پدید آورده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تبیینی _ تحلیلی به بررسی این مسئله از دیدگاه قرآن و روایات پرداخته است. مراد از اسماء در این آیه آن است که آنچه خدا به حضرت آدم (ع) تعلیم نمود، نشانه و مظهری از وجود خداوند است که دارای سه ویژگی مهم میباشد: اولاً اینها حقایقی خارجی بوده و از ماهیت و جوهریت حقیقی برخوردار هستند؛ ثانیاً دارای شعور بوده و توان درک و فهم را دارند؛ ثالثاً اینها در پرده غیب قرار دارند و جز خلیفه خدا و با اذن او، کس دیگری به آنها علم پیدا نمیکند. ماهیت این اسماء نیز همان موجودات مجرد و مادی و خواص و منافع آنهاست که همه را حضرت آدم (ع) بهعنوان انسان کامل بدون واسطه از خدا فراگرفته است. بدین ترتیب، تعلیم اسماء، نقش اصلی را در خلافت انسان ایفا نموده و سایر امتیازات انسان، تکمیلکننده آن خواهد بود. خداوند از باب لطف و اقتضای رحمانیت خود، انسان را خلق نمود و برای ارتباط با آنها و ارشاد ایشان، بعضی از آنها را که به مقام انسان کامل دست مییابند بهعنوان برگزیده و خلیفه خود انتخاب کرد. خداوند به نوع انسان این امتیاز را اعطا نموده که از نظر خلقت و توان علمی و درک مقام معبود، این شایستگی را پیدا کند که بهعنوان جانشین خدا تعیین شود. البته اکثر انسانها این توانایی و قوه را به فعلیت نمیرسانند؛ اما وارستگان و صدیقانی که به این مقام دست مییابند، علاوه بر زمین، در آسمان هم معلم موجودات و خلیفه خدا هستند. خلیفه خدا با علم کامل این مقام را پاس داشته و مدیریت عالم را انجام میدهد؛ یعنی آنچه کسوت وجود در برکرده، در محدوده علم خلیفه الهی قرار دارد.