چکیده:
بحث از تحول فقه سیاسی شیعه اهمیتی ویژه دارد، این امر از آنجاست که این دانش در سده اخیر و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پرسشها و چالشهای گوناگونی روبرو بوده است، جستجوی چگونگی دگرگونی این دانش و ساز و کارهای آن، میتواند ساحتهایی از این بحث را روشن سازد. لذا پیجویی و کشف منطق و سازوکارهای تحول در فقه سیاسی شیعه و مطالعه موردی آنها در سنجش و ارزیابی با دوره معاصر، تبیین ظرفیتهای درونی فقه سیاسی شیعه برای تحول، بیان عوامل، زمینهها و ساحتهای فکری _ اجتماعی بیرونی تحول و تبیین چگونگی تحول این دانش به هنگام برآمدن پرسشگریهای جدید و در نهایت، پرداختن به ساحتهای بایسته در عرصه نظریهپردازی از اهداف این نوشته میباشد. در این نوشته، منظور از «منطق»، سامانه و روشی است که برداشتها و استنباطهای فقیه را نه به شکل ریاضیوار و قطعی، بلکه تا حد و اندازهای که تکاپو دارد و اجتهاد میکند، از خطا دور میسازد. پس با این منطق، نوعی سنجیدگی روشی، فهم سامانمند و تکاپوی اجتهادی منظور است که برداشتهای فقیه را دارای حجیت میسازد و میتواند مبنای عمل قرار گیرد. سؤال اصلی آن خواهد بود که منطق تحول فقه سیاسی شیعه در دوره معاصر چیست؟ و سؤالات فرعی که به نحوی سامان دهنده فصول نوشته است، عبارتند از: 1) ویژگیهای روشی اجتهاد برای توانمندی درونی یا هماهنگسازی فقه سیاسی با زمان و مکان چیست؟ 2) معیارهای ثابت در فقه سیاسی شیعه چیست؟ 3) زمینهها و ساحتهای فکری _ اجتماعی تحول در فقه سیاسی شیعه چیست؟ 4) ساز و کارها و ظرفیتهای درونی تحول در فقه سیاسی شیعه چیست؟ 5) با توجه به ساز و کارهای تحول در فقه سیاسی شیعه، تحول و ثبات فقه سیاسی شیعه در دوره معاصر را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ 6) ساحتهای بایسته فقه سیاسی برای باروری هر چه بیشتر آن دانش، چیست؟ فرضیه پژوهش: منطق تحول فقه سیاسی شیعه اینگونه میباشد که: با توجه به پویایی دین و منابع استنباط آن و تعامل میان منابع، مبانی و حوزههای گوناگون دین، دارای روشی پویا به نام اجتهاد است که با حجیت عقل در آن و مبادی دیگر مانند پذیرش مقتضیات زمان و مکان، مصلحت، تحولات موضوعی، قلمرو آزاد فقهی و دگرگونی در علم اصول، میتوان از آنها برای پویایی و تعامل با زمینههای فکری و اجتماعی، بهره جست؛ این امر در فقه سیاسی شیعه دوره معاصر، مشهود است. برای بررسی این بحث و پیجویی منطق تحول فقه سیاسی شیعه، از روش توصیفی _ تحلیلی بهره بردیم؛ ضمن آنکه در تحلیل روش بر نقش اجتهاد نیز تأکید شده است، مبنی بر آنکه هرگونه تحول اصیل در درون روش اجتهاد انجام میشود. اجتهاد، روشی سنجیده در فقه سیاسی شیعه است که برای ایجاد تحول و پویایی دارای نقش است و ضمن تعامل با پیرامون، بیشترین تحولات را درون خود، هضم میکند؛ این درونزایی تحول، فقه سیاسی شیعه را از اصالت خود، دور نمیسازد. فقه سیاسی شیعه پس از مشروطه، در کشاکش با نظریههای رقیب، توانسته است به پویایی خود، ادامه دهد.
مقالات مرتبط:
1. نقش مصلحت در تحول فقه سیاسی شیعه پس از انقلاب اسلامی، سید کاظم سیدباقری، مطالعات انقلاب اسلامی، بهار 1390، شماره 24 (26 صفحه، از 75 تا 100)، (علمی _ پژوهشی)
2. نقش عقل در تحول فقه سیاسی شیعه مطالعه موردی دوره معاصر، سید کاظم سیدباقری، جستارهای سیاسی معاصر، بهار و تابستان 1389، شماره 1، (30 صفحه، از 127 تا 156)، (علمی _ پژوهشی)
3. اجتهاد و بسترهای نظریه پردازی در فقه سیاسی شیعه در دوران معاصر، سید کاظم سیدباقری، مطالعات انقلاب اسلامی، بهار 1388، شماره 16، (34 صفحه، از 107 تا 140)
فصول پایاننامه:
این رساله در شش قسمت نگارش شده است:
«درآمد»
* گفتار اول: تبيين مفاهيم
* گفتار دوم: روش و چارچوب نظري
«درآمد»
* گفتار اول: بهرهگیری از عقل
* گفتار دوم: مراجعه به نصوص
* گفتار سوم: ولايت
* گفتار چهارم: عدالت
«درآمد»
* گفتار اول: زمینههای فكري ـ اجتماعي تحول در فقه سياسي شيعه معاصر
* گفتار دوم: ساحتهای فكري ـ اجتماعي تحول در فقه سياسي شيعه دوره معاصر
«درآمد»
* گفتار اول: حجيت عقل
* گفتار دوم: پذيرش مقتضيات زمان و مكان
* گفتار سوم: مصلحت
* گفتار چهارم: تحولات موضوعي
* گفتار پنجم: قلمرو آزاد فقهي
* گفتار ششم: تحول در علم اصول
«درآمد»
* گفتار اول: نقش عقل در تحول فقه سياسي معاصر
* گفتار دوم: نقش زمان و مكان در تحول فقه سياسي معاصر
* گفتار سوم: نقش مصلحت در تحول فقه سياسي معاصر
* گفتار چهارم: نقش تحولات موضوعي در تحول فقه سياسي معاصر
* گفتار پنجم: نقش قلمرو آزاد فقهي در تحول فقه سياسي معاصر
* گفتار ششم: نقش علم اصول در تحول فقه سياسي معاصر
«درآمد»
* گفتار اول: نظریهپردازی در فقه سياسي معاصر، گامهای آغازين
* گفتار دوم: نظریهپردازی در فقه سياسي
* گفتار سوم: تكاپو براي ارائه نظام سياسي
خاتمه: جمعبندي و برخي نتايج.