چکیده:
آداب و رسوم، زیرمجموعه فرهنگ است و توسعه و رشد یک جامعه به ارتقای سطح فرهنگ و خصوصاً آداب و رسوم آن جامعه بستگی دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر آموزههای اسلامی، به نقد و بررسی آداب و رسوم هزارهها در کشور افغانستان پرداخته است. هزارهها یکی از چهار قوم بزرگ در افغانستان هستند که پیرو مذهب تشیع بوده و به زبان فارسی سخن میگویند. اعتقاد عمیق هزارهها به آموزههای اسلامی، سبب گردیده تا بسیاری از آداب و رسوم آنان در هنگام شادی و عزاداری، رویکرد اسلامی داشته باشد، اما نمیتوان انکار کرد که برخی از این آداب نیز بهمرور زمان، در تضاد با احکام و آموزههای دینی قرار گرفته است، بهعنوان نمونه، پول گرفتن پدر دختر در برابر دخترش که با فردی ازدواج میکند، از دیدگاه اسلام مردود است. در زمینه عزاداری نیز هزارهها آداب شایستهای را بر اساس آموزههای اعتقادی خود انجام میدهند که نمونه بارز آن برگزاری مراسم عزا در ماه محرم و صفر و نیز هنگام مرگ خویشان و بستگان است؛ اما بهمرور زمان برخی هنجارهای عزاداری، از حالت عادی خارج گردیده و جنبههای منفی آن کاملاً آشکار شده است؛ که میتوان به شیوه عزاداری ماه محرم در بعضی از مناطق اشاره کرد که با سخنان یا اعمال خرافی همراه گشته است. همچنین مخارج سنگینی که در روز هفتم و چهلم درگذشت یکی از اقوام بر دوش صاحبعزا تحمیل میگردد، از مصادیق بارز اسراف بوده و مغایر احکام و دستورات دینی است. هزارهها در غیر شادی و عزاداری نیز آداب و مراسمی دارند که بسیاری از آنها مانند آموزش، غذا خوردن و روابط اجتماعی، مبتنی بر آموزههای اسلامی است؛ اما مواردی نیز یافت میشود که مانند رابطه پیر و مرید و دستبوسی، یا عدم رعایت حجاب زنان در روستاها، با احکام اسلامی سازگاری ندارد.
کلیدواژهها: مراسم، رسوم، فرهنگ، عزاداری، شادی، هزاره، افغانستان.