چکیده:
مجموعهی پیش رو در پنج فصل گردآوری شده است. فصل اول شامل کلیات تحقیق میباشد که در آن ابتدا به بیان مسئله پرداخته میشود. وبر در مطالعه تطبیقی خود بین ادیان مختلف، به جهت مقایسه آنها با آیین پروتستان در رابطه با روح سرمایهداری، زمانی که اسلام را موردبررسی قرار میدهد اعلام میکند که این ویژگی وراثتی یا پاتریمونیال نهادهای سیاسی مسلمانان بود که مانع ظهور پیششرطهای سرمایهداری گردیده و این در حالی است که این تطبیق با مؤلفههای اخلاق اقتصادی که در پروتستانتیسم تشخیص داده، همخوانی ندارد. به عبارتی تفسیر وبر از اسلام، با حکم ویژه او درباره کالون گرایی که وی اولین بار در اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری آن را بیان کرد، ارتباط بسیار ضعیفی دارد. از طرفی هیچ اشارهای به مذهب تشیع بهعنوان شاخهای از اسلام نکرده است. پرسش علمی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه: اخلاق اقتصادی موجود در پروتستانتیسم تا چه اندازه بااخلاق اقتصادی مذهب شیعه قابلمقایسه میباشد؟ اصطلاح روش تطبیقی در علوم اجتماعی برای اشاره به نوع خاصی از مقایسه به کار گرفته میشود و به تفاوتها و شباهتهای بین جوامع علاقهمند است. بر این اساس هفت شاخص از تز اخلاق پروتستانی ماکس وبر استخراج گردیده و بهعنوان مبنای مقایسه اخلاق اقتصادی در مذاهب پروتستانتیسم و تشیع مورداستفاده قرارگرفته است. این شاخصها عبارتاند از: 1) تأکید بر کار و تلاش بهعنوان یک ارزش، 2) پرهیز از تجملگرایی، 3) صرفهجویی، 4) ارزشمند بودن وقت، 5) راستگویی، 6) مخالفت با ثروتاندوزی راکد (گنج اندوزی)، 7) عدم اعتقاد به رستگاری از طریق شعائر مذهبی. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که آیین پروتستانتیسم و مذهب شیعه، از میان شاخصهای هفتگانه استخراج شده، در دو شاخص «پرهیز از تجملگرایی» و «عدم اعتقاد به رستگاری از طریق شعائر مذهبی» دارای تفاوت قطعی هستند. در چهار شاخص «تأکید بر کار و تلاش» و «تأکید بر صرفهجویی» و «ارزشمند بودن وقت» و «مخالفت با ثروتاندوزی راکد (گنج اندوزی)» دارای تشابه موهوم هستند. در شاخص «تأکید بر راستگویی» دارای تشابه هستند. درنتیجه اخلاق اقتصادی در پروتستانتیسم و تشیع بر مبنای نظریه ماکس وبر فاقد انطباقاند.