چکیده:
این پژوهش به بیان ارتباط بین دو نهاد قدرتی حاکم بر تاریخ ایران یعنی روحانیت و حکومت میپردازد و سیر منطقی حاکمیت شیعه را در تاریخ ایران بررسی کرده، اینکه چگونه علمای دوره قاجاریه توانستند قدرت و نفوذ سیاسی خود را که بعد از سقوط صفویه، از بین رفته بود، احیا نمایند و نوعی تجدد شیعی را در برابر تجدد فرهنگ غرب ایجاد کرده که مشروعیت آن کاملاً استحکام داشت. نقش علمای شیعه را در حوادث سیاسی دوره اول حکومت قاجار موردبررسی قرار داده و سعی در آن دارد که نشان دهد، علما در سایه فرهنگ سیاسی تشیع و گسترش ارتباط با مردم با موضعگیریهای مقتدرانه در برابر حاکمیت، گاه با ایستادگی در برابر پادشاهان و گاه با همراهی آنها نقش مؤثری در حفظ اسلام و منافع مسلمین داشتهاند. علما بهعنوان پاسداران شریعت در برابر تهاجمات همهجانبهی کشورهای استعمارگر که بهصورت برنامهریزیشده منافع این کشور را مورد هدف قرار داده و درصدد چپاول و غارت ثروت و فرهنگ این مرزوبوم برآمدند، به نحو احسن ایفای نقش کردند. چنانکه در ماجرای قتل گریبایدوف، میرزا مسیح مجتهد با آگاه کردن مردم و ایستادگی در برابر حاکمیت و اعتراض به رفتار وقیحانه نماینده روس درصدد دفاع از نوامیس مسلمین برآمد.