چکیده:
این تحقیق ترکیبی از مطالعه تطبیقی _ تاریخی و تبارشناسی فوکویی، برای ارزیابی و تحلیل تبارشناسی دانش و قدرت در سیاست عملی شیعه است. تأکید، بر تحلیل گفتمان جمهوری اسلامی ایران با تحلیل سه دوره جنبشهای شیعی ایرانی، است. تاریخ ایران _ بعد از اسلام _ سه دوره مهم دارد که قدرت و دانش شیعی به تبادل با یکدیگر میپردازند. جنبش شعوبیه، جنبش صفویه و جمهوری اسلامی. از منظر این تحقیق هرچند در تاریخ ایران بعد از اسلام عناصر ملیت و دیگر عناصر (موقعیتهای منحصربهفرد زمانی و مکانی اجتماعی و سیاسی) کمک زیادی به ظهور یک چنین پدیدههای تاریخی کردهاند، اما این مذهب است که نقش عمدهای را در این سه دوره ایفا کرده است. در این ادوار تاریخی، یک سیر متعالی از روند رو به رشد فلسفه سیاسی شیعه قابلمشاهده است که شکل متعالی آن در تئوری ولایتفقیه امام خمینی مشخص میشود. از طرف دیگر با بحثی انتقادی باید گفت که تبارشناسی دانش و قدرت در فلسفه سیاسی اسلامِ شیعی، با تبارشناسی در دیدگاه فوکو تفاوتهای بنیادینی دارد. مهمترین این تفاوتها در این است که در پارادایم تشیع، پدیدههای اجتماعی و سیاسی دارای جوهر، غایت و فرایندهای تاریخی هستند که از سرچشمههای دانش فراروایی – وحی _ سیراب میشوند؛ اما در تبارشناسی فوکویی، پدیدهها فاقد جوهر و غایت هستند و در قالب موقعیتهای یکتا و منحصربهفرد زمانی و مکانی تعریف میشوند؛ بنابراین دانشمندان علوم اجتماعی ایران بهتر است برای تحلیل و بررسی بهتر به این نکته نیز توجه داشته باشند.