چکیده:
تحقیق پیش رو، با در نظر داشتن این واقعیت که شرایط و احکام مالی و اقتصادی دین اسلام در جهت بهبود روابط تجاری و ارتقای فعالیتهای اقتصادی وضع گردیده، باهدف کاربردی نمودن این الزامات و معیارها طرحریزی گردید. در ارتباط میان فقه اسلامی (فقه شیعه) و فعالیتهای تجاری و اقتصادی اشخاص حقوقی، فرآیند مهمی وجود دارد که نسبت به کارکردهای آن در این حوزه توجه چندانی نشده است. سیستم حسابداری و گزارشگری با استفاده از کارکردها و ظرفیت بالقوهی خود، میتواند نقش مهمی درزمینه¬¬ی کاربردی نمودن فقه اسلامی در سطح اشخاص حقوقی ایفا نماید. در مرحلهی نخست تحقیق، با مبنا قرار دادن و مطالعه و بررسی منابع فقهی شیعه، نسبت به شناخت و استخراج مبانی و مصادیقی اقدام گردید که میتوانست بهعنوان مصادیق گزارشگری در نظر گرفته شود. پس از بررسی منابع اشارهشده، تعداد 24 مصداق و یک سؤال کلی در خصوص سطح اهمیت ریالی آنها، تحت عنوان مصادیق گزارشگری اسلامی مورد شناسایی قرار گرفت. برخی از این عوامل خودشان نوعی حکم شرعیاند و برخی دیگر، فعالیتهای اقتصادی یا تجاری هستند که دارای احکام، شرایط و الزامات خاص خود میباشند، بهطوریکه شارع رعایت آنها را در روابط فیمابین، مطالبه نموده است. ارتباطی که میان این مصادیق و حوزهی گزارشگری مشاهده میشد، به لحاظ جنبههای اعتقادی، مذهبی و شرایط محیطی یک کشور اسلامی است که ملاکهای مهمی برای تصمیمگیری افراد به شمار میآید. گزارش عملکرد شرعی اشخاص حقوقی در قالب این مصادیق و جنبهی ارزشی آن برای تصمیمگیری، از مهمترین کارکردهای قابلتعریف برای یک سیستم حسابداری و گزارشگری متناسب با شرایط و ضرورتهای موجود است. در مرحله دوم تحقیق، با استفاده از ابزار پرسشنامه، دیدگاه کارشناسان مالی و اقتصادی و همچنین استفادهکنندگان عمومی گزارشهای مالی نسبت به اهمیت گزارشگری در قالب این مصادیق موردسنجش قرار گرفت تا بر اساس آزمون فرض، نسبت به رد یا عدم رد فرضیههای پژوهش، تصمیمگیری شود. بر اساس نتایج حاصل از آزمون فرض، از منظر عموم پاسخدهندگان (تمامی پاسخدهندگان)، تمام مصادیق و حتی قید گزارشگری با مبلغ ریالی پایینتر از سطح اهمیت حسابداری، بااهمیت تلقی گردید. از منظر کارشناسان مالی و اقتصادی، تمامی عوامل بهغیراز قید سطح اهمیت ریالی، بااهمیت بهحساب آمده و مورد تائید قرار گرفت. از دیدگاه استفادهکنندگان عمومی، قید سطح اهمیت ریالی و دیگر عوامل بهغیراز خمس، عاریه و ودیعه، برای گزارشگری بااهمیت دانسته شد. از طرف دیگر بین نگرش دو گروه اصلی، تفاوت معناداری پیرامون مصادیق ربای قرضی، ربای معاملی، وقف و احتکار، در حالت توافق بر گزارشگری مشاهده گردید. برای قید سطح اهمیت ریالی، این تفاوت نگرش بهصورت عدم توافق بین دو گروه مشاهده شد؛ به این مفهوم که گروه کارشناسان مالی و اقتصادی، گزارشگری با مبلغ ریالی زیر سطح اهمیت را رد کرده اما استفادهکنندگان عمومی، گزارشگری مصادیق حتی با ارقامی زیر سطح اهمیت را تائید نمودهاند.