چکیده:
حکومت صفوی قدرت سیاسی خویش را به کمک صوفیان قزلباش به دست آورده بود؛ اما شاهان دوره اول صفوی به دلایل سیاسی و اعتقادی به تدریج عناصر ایرانی و علماء و فقهای شیعه را در حکومت صفویه مشارکت دادند. با شروع سلطنت شاهعباس؟ زمینههایی چون تمایل صوفیان قزلباش به سلطان محمد خدابنده؛ پیوستن جمعی از صوفیان قراچهداغ به عثمانی؛ مداخلات و عملکردهای منفی صوفیان قزلباش در حکومت موجب شد تا شاهعباس اول صفوی با سیاست ورود نیروی سوم و حمایت از نفوذ علماء به تضعیف و سرکوبی نهاد تصوف بپردازد. جانشینان وی نیز در تبعیت از او این روند را ادامه دادند. رشد و قدرت گیری علماء در دوره شاه سلیمان و سلطان حسین مهمترین عامل در تضعیف تصوف بود. در اواخر حکومت صفوی و با افزایش قدرت علماء؟ تصوف به نهایت ضعف خود رسید. به همین جهت سیر تاریخی جریان تصوف در نیمه دوم عصر صفویه و عوامل ضعف آن از نکات مهم پژوهشی این تحقیق است براین اساس پس از شرح حوادث و رویدادها به بررسی نقش علماء؟ شاه و در نهایت تمایل و همکاری این دو نهاد در تضعیف جریان تصوف پرداخته خواهد شد. افزایش نفوذ و دخالت علماء در اواخر عصر صفوی تقابل شدید بین متشرعان و متصوفه را به وجود آورد. این تقابل نه تنها گریبان اهل خانقاه را گرفت؛ بلکه منجر به اتهام الحاد و سبب تالیف رسالههایی در نکوهش و رد صوفیان شد و در نهایت به تضعیف؟ سرکوب و مهاجرت صوفیان به خارج از کشور شد.
کلیدواژهها:شاهعباس ، تصوف، انقا ،علماء، رديه، تعامل و تقابل.
فصول پایاننامه:
این پایاننامه شامل پنج فصل میباشد:
فصل اول: «کلیات»
فصل دوم: «سیر تصوف از شکلگیری حکومت صفوی تا ابتدای حکومت شاهعباس اول»
فصل سوم: «عملکرد نهاد حاکمیت در دوره دوم حکومت صفوی در تعامل با تصوف»
فصل چهارم: «مهمترین فرق تصوف از دوره شاهعباس اول تا اواخر حکومت»
فصل پنجم: «تعامل علماء و صوفیان از عصر شاهعباس تا اواخر حکومت صفویه»