چکیده:
این مقاله به بررسی تطبیقی رابطه دین و اخلاق میان فلسفه بارکلی و فلسفه غزالی پرداخته است. غزالی بهعنوان اندیشمند اشعری مسلک با ملاک حسن و قبح فعل اختیاری انسان را مطابق با فرامین الهی میشمارد و قائل به حسن و قبح شرعی است، اعتقاد غزالی بر اینست که اخلاقگرایی دینی است نه دنیوی. بارکلی بر این باور است که مبانی اخلاقی از دیانت متمایز و جدا نمیباشد و اخلاق و دیانت به هم وابستگی و پیوستگی دارند. بارکلی معتقد است که میتوان اخلاق را همچون ریاضیات برهانی و قاعدهمند نمود. او رد نظریه حس اخلاقی را اظهار نمود و عامل عقل و نقش ارزنده آن در زندگی اخلاقی را تأکید کرد. بارکلی برای رهانیدن یا بازگردانیدن اصول و مبانی رویکرد دینی و نجات جهانبینی و سپس خود دین در تلاش بوده است. او قائل به جوهر مادی نیست زیرا باعث تباهی اخلاق انسان میشود. یکی از شباهتهای بارکلی و غزالی در تلاش برای زنده کردن مفاهیم دینی و برگشت تعقل و فلسفه به روش غیرمادی و دینی میباشد. بارکلی و غزالی در حسن و قبح با هم اختلاف نظر دارند، بارکلی معتقد بود چون حسن و قبح ذاتی است و با عقل قابل تشخیص و عقلانی است و در افعال انسانی فاعل بلاواسطه را خود انسان میداند و لذا بر این باور است که گناهکار مستحق کیفر است و اراده الهی در طول ارادهی انسانی است.
کلیدواژهها:اخلاق، دین، غزالی، بارکلی، حسن و قبح.
فصول پایاننامه:
این پایاننامه در چهار فصل ارائه شده است:
فصل اول: «تعاریف و تاریخچه تحقیق»
فصل دوم: «رابطه دین و اخلاق از دیدگاه امام محمد غزالی»
فصل سوم: «رابطه دین و اخلاق از نظر بارکلی»
فصل چهارم: «مقایسه آرا غزالی و بارکلی»
نتیجهگیری.