چکیده:
یکی از مباحث مهم فلسفه اخلاق که ذهن اندیشمندان اخلاق را به خود مشغول داشته است، مفهوم سعادت و رابطه آن با لذت است و با توجه به جایگاه این موضوع در فلسفه اخلاق در این نوشتار سعی شده است «رابطه سعادت و لذت از منظر جان استوارت میل و ابنسینا» مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا به کلیاتی از بحث همچون سعادت و لذت و جایگاه آن در دوره یونان باستان و مدرن و فلسفه اسلامی اشاره شده است. در فصل دوم بهطور مجزا به نظریه جان استوارت میل پرداخته شده است. وی که صاحب مکتب سودگرایی یا منفعت عمومی است از مدافعان مکتب لذتگرایی هستند و لذت را یگانه مطلوب آدمیان معرفی میکند و معتقد است معیار لذت سعادتبخش، سود و منفعت عمومی است و این سود و نفعی که به جامعه میرسد در نهایت منجر به سعادت افراد آن جامعه خواهد شد. جان میل برخی از لذتها، یعنی لذتهای مربوط به روح، برتر و گرامیتر از لذتهای دیگر یعنی جسمانی میداند. در فصل بعدی به دیدگاه ابنسینا بهطور مبسوط پرداخته شده است. او سعادت را به خیر مطلوب لذاته، غایت مطلوب و مفارقت از ماده و رسیدن به عقل فعال میداند و سعادت را مفهومی میداند که به فضیلتهای مختلف عقلی و اخلاقی منحل میشود. شیخالرئیس بحث سعادت را از بهجت و لذت شروع مینماید و لذت را در حقیقت دریافتن و رسیدن به چیزی از آن جهت که پیش دریافت کننده کمال و خیر سعادت است، میداند و با تقسیم لذت به عقلی و حسی، برتری لذات باطنی و عقلی را بر لذات حسی ثابت مینماید و معتقد است انسان به بهجت و سعادتی میرسد که برای نفس کامل انسان بعد از فنای بدن ثابت میشود؛ و در پایان فصل به تطبیق موضوع مورد بحث _ رابطه سعادت و لذت _ از منظر این دو فیلسوف بزرگ پرداخته شده است. در این فصل به امور مشترک و اختلافات این دو نظریه اشاره شده است. هر دو اندیشمند معتقدند سعادت غایت مطلوب و عین لذت است و لذات عقلانی برتر از لذات حسی هستند. ولی جان میل لذت را در سود تعریف میکند و ابنسینا لذت را امری ملائم با ادراک میداند و اینکه جان میل خوشبختی و سعادت غایی را در این جهان امکانپذیر ولی ابنسینا او را در عالمی دیگر میداند.