چکیده:
کرامت انسانی مفهوم تازه و نوبنیادی نیست ولی ظهور امروزی آن به سده اخیر مربوط میشود، از اینرو در گفتمانهای حقوق بشری پیشینه چندانی ندارد و از اعلامیه حقوق بشر بود که توجه و گرایش فوقالعادهای بدان معطوف گردید تا جایی که منشور بینالمللی حقوق بشر و کنوانسیونهای برگرفته از آن، صراحتاً حقوق مندرجه را مبتنی از کرامت انسانی معرفی نمودند. عدم تبیین مفهوم و مبنایی واضح از کرامت در اسناد حقوق بشری، از سؤالات پیرامون این مقوله در میان اندیشمندان حقوق بشری است که اغلب آن را به معضل جمع میان دو مسأله نسبیت فرهنگی و جهانشمولی حقوق بشر مربوط می-دانند. علاوه بر ابهام مذکور برداشتهای مادیگرایانه از کرامت انسانی در توجیه حقوق اساسی انسان-ها از دلایل اصلی ناهمخوانی مفهوم و منشأ آن با آموزههای دینی است. اعتقاد صرف به کرامت ذاتی عامل اصلی تضاد با نظام حقوقی اسلامی است که علاوه بر کرامت ذاتی به کرامت اکتسابی یا ارزشی معتقد است. اسلام کرامت ذاتی را تنها استعدادی بالقوه برای همه انسانها میداند و به دلیل قابلیت هدایتپذیری انسان در چهارچوب اختیارمندی و بهرهگیری از عوامل هدایت باطنی و ظاهری یعنی عقل و انبیای اللهی، کرامت ذاتی را در اثر دو عامل غفلت و جهل قابل سلب و زوال میشمارد که نتیجه منطقی آن توجیه احکام جزایی اسلام از جمله قصاص، حدود و ... است.