w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده: احمد رهدار
استاد راهنما: داوود مهدوی زادگان
استاد مشاور: -
مقطع: دکتری
سال دفاع: 1392
مکان دفاع: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

چکیده:

 تاریخ، بستر تجلی اراده الهی است و از این روی، بازیگران اصلی‌اش، رسولان او هستند. مدیریت تاریخ توسط انبیاء الهی و بر اساس شرایع آسمانی و پس از آن‌ها توسط اوصیای معصوم صورت می‌گیرد. بر این اساس، هر فرد و جریانی که به خط نبوت و خط امامت نزدیک‌تر باشد، سهم بیش‌تری در مدیریت و تصرف تاریخ خواهد داشت. در تاریخ اسلام، تشیع اثناعشری به دلیل این‌که شریعتِ آخرین را بر پایه تفسیر و تبیین امامان معصومی که جانشینان بر حق پیامبر آخرالزمان هستند، عمل می‌کند، بیش‌ترین امکان را در تصرف تاریخ داشته‌ ‌است. با نگاهی پسینی به تاریخ اسلام درمی‌یابیم که زمان هرچه به جلو آمده، حتی اگر «اسم» تشیع به کتم رفته، «رسم» آن حاکم شده است. این پژوهش تلاش کرده تا فرایند حاکم شدن تدریجی تشیع در تاریخ از طریق تصرف نظری آن در تسنن را در سه حوزه سیاست، فقه و عرفان ـ که در مجموع باعث شدند تا تشیع از حاشیه به هسته قدرت سیاسی راه یابد ـ نشان دهد. در حوزه سیاست، «خلافت» به مثابه قائمه مهم اهل سنت، در تئوری پردازی برخی از نظریه‌پردازان شیعی از جمله فارابی، فردوسی و ... _ البته به‌ضمیمه نظریه‌پردازی برخی از تئوری پردازان سنّی از جمله خنجی و ... _ به نفع سلطان و علما (فقیهان) به «حاشیه» رفت و در نهایت، در اوایل قرن بیستم، توسط آتاتورک به‌طور رسمی و برای همیشه از درون نظام سیاسی اهل سنت «حذف» شد. در حوزه فقه، پس از آن‌که تدوین و تبویب فقه شیعی در مکاتب محدثین قمی و بغداد صورت گرفت، در مکاتب حله و جبل عامل تلاش شد تا سیطره تبویبی فقه تسنن از سر فقه تشیع برداشته شود و سیاست شیعی در درون فقه آن اشراب شود. همچنان که در مکاتب اصفهان، عتبات عالیات و قم تلاش شد تا به ترتیب، تئوری، حکومت و نظام سیاسی با محوریت اندیشه شیعی تأسیس شود. در مجموع می‌توان گفت، فقه شیعه با پشت‌ سر گذاشتن تدریجیِ سه مرحله متمایز تولید «گزاره» سیاسی، «تئوری» سیاسی و «نظام» سیاسی، فرایند گذار تشیع از تسنن را تسهیل کرده است. در حوزه عرفان، پس از آن‌که تشیع به‌ضرورت خفقان دستگاه سیاسی راه ورود به دالان تصوف سنّی را برگزید، کم‌کم تصرف خود در آن را آغاز نمود. نخستین تصرف شیعی در تصوف سنّی مربوط به زمانی می‌شود که بیرونی‌ترین لایه‌های اجتماعی آن یعنی جریان «فتوت» ناگزیر شد تا حضرت علی (ع) را به‌عنوان سرسلسله تبار خود معرفی کند. تصرف مذکور تا بدان جا ادامه یافت که از حوزه عرفان عملی فراتر رفته و در قرن هشتم، توسط سید حیدر آملی، تراث عرفان نظری تسنن در ذیل و در خدمت عالم تشیع قرار گرفت و نهایتاً تمامی ظرفیت‌های مثبت تصوف سنی به نفع عرفان شیعی مصادره شد به‌گونه‌ای که به‌ویژه در زمان صفویه، تصوف سنّی جای خود را به تفقه شیعی داد. از زمان صفویه تاکنون، عرفان شیعی در غیاب نشاط تصوف سنّی، هم در حوزه نظر (مکتب نجف) و هم در حوزه عمل (مکتب تهران) از سطح به عمق و از اجمال به‌تفصیل در آمده است.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط