چکیده:
به دنبال شکست یزدگرد سوم آخرین پادشاه سلسله ساسانی در نیمه دوم قرن هفتم میلادی در برابر اعراب مسلمان، سرزمین ایران ضمیمه امپراتوری جدید مسلمانان تحت عنوان خلافت گردید. این حادثه بزرگ بهتدریج منجر به ورود اسلام و به دنبال آن ورود نخستین فرقه سیاسی _ دینی در اسلام یعنی فرقه شیعه به درون ایران گردید. با پیشروی اعراب مسلمان بهطرف شرق و جنوب شرقی امپراتوری ساسانی بذر دین اسلام و تشیع در تمام مناطق کاشته شد. ازاینروست که در منابع بهصورت پراکنده ناگهان با ورود اسلام و شیعه در منتهیالیه شرقی مرزهای امپراتوری ساسانی از نیمههای دوم سده اول هجری روبرو میشویم، آنهم در سیستان سرزمینی که یکی از مراکز بزرگ دین زرتشت و محل ظهور موعودهای زرتشتی و زادگان و پرورشگاه پهلوانان اساطیری تاریخ ایران بشمار میرود. به نوشته منابع تاریخی سیستان در زمان خلیفه سوم در فاصله سالهای 35-34 هجری به تصرف مسلمانان درآمد و به دنبال آن سیستانیان با اسلام و سپس با آغاز خلافت پیشوای شیعیان با تشیع آشنا شدند. قراین تاریخی حاکی از این است که با ورود والیان آن حضرت، چون عبدالرحمن بن جروالطایی و ربعی بن الکاس العنبری، بذر تشیع در سیستان کاشته شده باشد؛ زیرا واکنش مردم سیستان در مقابل فرماندار معاویه بعد از شهادت حضرت علی (ع) و قیام مردم سیستان در خونخواهی امام حسین (ع) و فرار عباد بن زیاد والی سیستان بعدازاین حادثه را شاید بتوان از نشانههای تمایل به تشیع و دلدادگی گروههایی از مردم سیستان به فرقه شیعه تلقی نمود. با حضور علمائی چون حسن بصری و ورود تعداد کثیری از سادات حسینی و موسوی در زمان ولایتعهدی امام رضا به سیستان زمینه بیشازپیش برای نفوذ و آشنایی مردم سیستان فراهم شد. تا اینکه سرانجام در آغاز قرن دهم هجی قمری با تشکیل دولت صفوی و حاکمیت قزلباشها، شیعهمذهب رسمی سیستانیان شد. در این پژوهش با استفاده از روش استادی سعی در تبیین روند تدریجی نفوذ شیعه در سیستان با توجه به اشارات ناچیز و پراکنده منابع در حد امکان شده است.