چکیده:
«ذکر» معانی مختلفی دارد، اما آن معنایی که مورد بحث ماست همان فراموش نکردن و در قلب و خاطر داشتن خداوند متعال است و هر آنچه باعث شود انسان به یاد خدا باشد از مصادیق ذکر شمرده شده است. محل ذکر الهی زبان و قلب میباشد؛ به همین خاطر این دو مورد عنایت آیات و روایات قرار گرفتهاند و بهترین استفاده از زبان و قلب را اشتغال به یاد الهی دانستهاند. آیات و روایات بر مطلوبیت ذکر زبانی دلالت دارند و بر آن سفارش نمودهاند و این نوع ذکر را از نشانههای مؤمنین شمردهاند و همچنین آیات و روایاتی بر اهمیت ذکر قلبی و برتری آن نسبت به ذکر لسانی دلالت دارند و سبب کمال را نوع قلبی میدانند و زبان ذاکر را در صورتی مطلوب میدانند که زمینه ذکر قلبی و یا ناشی از آن باشد و از جستجوی در این منابع و گفتار بزرگان متوجه یک ارتباط عمیق بین این دو ذکر میشویم. غزالی این ارتباط را از نوع پوسته و مغز میداند؛ مغزِ ذکر همان نوع قلبی است، مغز از طریق پوسته ارتزاق میکند و با پوسته حفظ میشود. تنها به خاطر آثار اخروی ذکر به آن سفارش نشده بلکه ذکر الهی دارای آثار تربیتی قابل توجه است، چراکه ذکر باعث صفا و نورانیت وجود انسان میشود و در محیط نورانی و تمیز جایی برای شیطان و وساوس او و رذایل اخلاقی، پستی و فرومایگی نمیماند؛ لذا اهل ذکر در دنیا دچار افسردگی و نگرانی نیستند و از تمام لحظات زندگی کمال استفاده را مینمایند و وجود آنان ارزشمند و مفید است و در دنیا و آخرت موفق هستند. در حقیقت علاوه بر آخرت که در بهشت جا میگیرند در دنیا هم در بهشت قرار دارند و آنان که از ذکر الهی اعراض نمایند در هر سه نشئه وجود دچار مشکل میشوند در دنیا دچار دلهره و ترس و وحشت از آینده و اضطراب از مشکلات دنیا و در برزخ گرفتار تنگی و تاریکی قبر و عذابهای سهمگین آن و در آخرت دچار کوری میگردند و باطن کور آنان در قیامت جلوهگر میگردد.
فصول پایاننامه:
این تحقیق در پنج فصل ارائه شده است:
فصل اول: «معانی ذکر، اقسام و مراتب آن»
فصل دوم: «اهمیت زبان و اشتغال به ذکر الهی»
فصل سوم: «اهمیت قلب و اشتغال آن به ذکر الهی»
فصل چهارم: «ذکر لسانی و قلبی و ارتباط آنها»
فصل پنجم: «آثار تربیتی ذکر الهی».