چکیده:
در کلیت رسالهی حاضر در پی آن هستیم مفهوم رضا در اندیشه و آرای جمعی از عرفای اسلامی و قرآن و احادیث مورد تبیین دقیق قرار دهیم. یک از مهمترین بحرانهای انسان امروزی گرفتار شدن در اصل رفاهطلبی و نارضایتی مداوم از وضعیت موجود است. با این وجود شاهدیم در فرهنگ ایرانی اسلامی ابعاد فراوانی از دقت نظر در اصل رضایت مشاهده میشود که تا حدود زیادی با بازخوانی و تفسیر دقیق میتواند الگویی برای عصر امروزی باشند. از اینرو رسالهی حاضر در پی آن است که مفهوم رضایت را از منظر عرفان اسلامی مورد بررسی قرار دهد بهطوری که مشخص شود رضا چیست و چگونه به دست میآید، دیدگاه و نگرشهای عرفان نسبت به آنچه میباشد، سپس در آیات، روایات و تفسیر آن را جستجو و مراتب، نشانهها، اسباب و جایگاهش را بررسی نماید و نهایتاً به یک نتیجهگیری منطقی دست یابد. رضا در جایگاه بالاترین مقامات و احوال عالی سلوک است و به تعبیری، آخرین مرحلهی تهذیب نفس است. سالک، زمانی که از دل و جان، ّ موحد شد و خداوند را منبع هر خیر و برکت دانست، پیوسته غرق در لذت، بهجت و سرور میگردد. در نزد او فقر، غنا، راحت، عنا، بقا و فنا یکی است و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. پس هر چه در سرای وجود و در کارخانهی هستی روی دهد بر وفق خواهش اوست. با مقایسه آراء عرفای قرن هشتم و نهم و با عرفای قرن دهم و یازدهم به این نتیجه رسیدم که رضا در نزد همه عارفان بالاترین سلوک عرفانی است و مقامی فراتر از بهشت است؛ اما با این وجود عرفان در قرن نهم و دهم تا حدود زیادی با مفاهیم کلامی و فلسفی آمیخته میشود؛ از این جهت رضا هم در قرن دهم و یازدهم نزد عرفا معنای فلسفی کلامی بر آن حمل میشود و از آن مفهوم اولیه خود در مقام بالاترین مرحله شهود عرفانی دور میشود.