چکیده:
مستشرقان در مورد صحابی بزرگ، سلمان فارسی، بررسیهای متعدد انجام دادهاند و به نتایج گوناگونی رسیدهاند، ازجمله «هرووتیز» و «کلیمان هوار» رسماً واقعیت تاریخی او را انکار کردهاند و در مقابل، کسانی مانند «لوی ماسینیون» او را بهعنوان یک شخصیت تاریخی پذیرفته است. به نظر میرسد که منشأ دشمنی مستشرقان با سلمان در بعضی موارد روایات جعلی و خرافی ناصبیها و طرفداران بنیامیه که روزگار آل امیه را اوج درخشش اقبال قوم عرب میدانند، باشد. چون نظر خوشی به سلمان بهعنوان یکی از بزرگان اسلام و مدافع حقوق اهلبیت (ع) نداشتند، ازاینروی، سلمان در میان مستشرقان نیز دشمنان آشکاری پیدا نمود. بعضی از دشمنیهای مستشرقان مربوط به پیشینهی سلمان بهعنوان یک مسیحی میباشد، آنها معتقدند که مسلمانان برای اثبات حقانیت اسلام به جعل شخصیت پرداختند تا با مسلمان شدن آنها دین اسلام را حق جلوه دهند. در این میان عدهای با تلفیق دیدگاههای برخی خاورشناسان و قومیتگرایان عرب، به نبرد با این شخصیت تاریخی کمر بسته و برخی او را سرسلسله و از شیوخ صوفیه دانستند. برخی از روی خیرخواهی فضایلش را کتمان نمودند تا به پندار خودشان از پیامبر (ص) در مقابل کسانی که میگفتند رسول خدا حوادث گذشته را از او آموخت، دفاع کنند. در این تحقیق ما به دنبال نقد دیدگاه مستشرقان در مورد سلمان نیستیم؛ ولی خوانندگان محترم را به توجه در مورد روش مطالعه غربیان و ترفندهای آنها تذکر داده نکاتی را مطرح میکنیم: تفاوت فضای مطالعاتی در غرب، هدف نویسندگان غربی از مطالعه و تحقیق در مورد اسلام و مسلمین، برجسته نمودن نقاط ضعف مسلمین و چشمپوشی از نقاط قوت و استفاده از منابع تضعیفشده توسط خود مسلمین...
سلمان فارسی و خاورشناسان
- نویسنده مقاله: احمد جاوید انوری
- منتشر شده در: نیستان ادیان و مذاهب
- رتبه مقاله: نامشخص
- سال،شماره: پاییز و زمستان 1393، شماره 4، (10 صفحه - از 31 تا 40)
- نوشته شده توسط احمد جاوید انوری
- دسته: مقالات